سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۹
در گفتوگو با سجاد رضایی، دبیر انجمن دانشکده هنر مطرح شد
پس از اعتراضات مردمی در روز 25 بهمن، خبرها از جان باختن حداقل دو تن حکایت داشت: صانع ژاله و محمد مختاری. در همان نخستین ساعات اعلام نام صانع ژاله، رسانههای نزدیک به اصولگرایان، از وی با عنوان یک "دانشجوی بسیجی" نام بردند. اتفاقی که با واکنش دوستان وی مواجه و در نهایت منجر به انتشار عکسهای وی در دیدار با آیتالله منتظری شد. اما این پایان داستان نبود و صانع ژاله، از سوی حسین شریعتمداری، "نفوذی کیهان" در انجمن اسلامی نامیده شد.
سجاد رضایی، دبیر انجمن اسلامی دانشکده هنر، تشکلی که صانع ژاله در آن عضو بوده است، در گفتوگو با "روز" به ابعاد جدیدی از ماجرای صانع ژاله اشاره و برای نخستین بار فرضیه ترور این شهید 25 بهمن توسط تیم شریعتمداری را مطرح میکند.
آقای رضایی در نخستین روزهای جان باختن صانع ژاله، شما حضور پررنگی در دفاع از وی داشتید. اما مدتی این حضور کمرنگتر شد. در این مدت اتفاق خاصی افتاده بود؟
بعد از اتفاقی که برای صانع ژاله افتاد، من قصد نداشتم ورود اینچنینی به قضیه پیدا کنم. اما بعد از دروغهایی که درباره صانع گفته شد و همچنین سخنان حسین شریعتمداری که وقاحت را تا انتها رسانده بود، وظیفه خود دانستم که به عنوان دبیر انجمن از عضو تشکیلات خود دفاع کنم. در این مدت هم تهدیدهای زیادی وجود داشته و اتفاقات زیادی برای من و دوستانام افتاده است. اتفاقاتی که برخی ناشی از مصاحبهها بود و برخی دیگر به دلیل فعالیتهای انجمن.
در این مدت بارها برای بازداشت من اقدام کردند. برخی روزها چند مامور مقابل خوابگاه بودند که در صورت خروج من، دستگیرم کنند. حتی ماموران لباس شخصی، وارد اتاق من در خوابگاه شدهاند. بسیاری از دوستانام مورد بازجویی و آزار و اذیت قرار گرفتند تا خبری از من به ماموران امنیتی بدهند. از طرف دیگر، گاهی خانوادهام هم مورد تهدید واقع شدهاند. البته این تهدیدها دو سال است که ادامه دارد. بارها در این مدت با محل کار پدرم تماس گرفته و با او صحبت کردهاند. زمانی به مادرم گفته بودند که ممکن است روزی جنازه پسرت کنارخیابان پیدا شود، به گونهای که حتی صورت وی قابل شناسایی نباشد. این مساله مادرم را تا حد سکته پیش برد. به محل کار چند تن از دوستانام مراجعه شد و...
از طرف دیگر بعد از بیانیه انجمن، به شدت دانشجویان را تحت فشار قرار دادند. 40 تن از دانشجویان رسما به گروگان گرفته شدند و سردار نقدی اعلام کرد که تا تکذیب بیانیه انجمن این دانشجویان، در بازداشت خواهند بود. دوستان در این مدت به شدت تحت شکنجه قرار گرفتند. خود ماموران به دیگر دوستان گفتند که این افراد ساعتها "آویزان" بودهاند. هر چند بسیاری از آن ها مقاومت کردند، . در نهایت از چند نفر از همدانشگاهیهای من که ترم 2 یا 3 بودند، تحت شکنجه اعترافاتی گرفتند که اساسا مضحک بود. اعترافاتی که بعدها درخبرگزاری فارس و اخبار بیست و سی – که اخبار اطلاعات سپاه را منتشر میکند – پخش شد. همه اینها فقط به خاطر این بود که انجمن اسلامی، تلاش کرد تا سناریوی این افراد درباره صانع ژاله را رسوا کند که فکر میکنم موفق هم شدیم.
این فشارها البته بر خانواده صانع هم زیاد بود. برادر او قانع را نتوانستد ساکت کنند، به همین دلیل بازداشت اش کردند. برادر دیگرش مدت ها تحت شکنجه بود تا توانستد از او فیلم کوتاهی بگیرند. جالب است بدانید این فیلم، 7 یا 8 بار ضبط شد، چون برادر صانع در شرایطی نبود که بتواند درست صحبت کند و به شدت متاثر بود.
می شود بیشتر توضیح دهید که چرا شما خود و مجموعه انجمن را در این مورد، موفق میدانید؟
بله. شما ببینید انجمن ما از معدود انجمنهایی بود که منحل نشده بود، هر چند بودجه آن قطع شده بود. به فاصله چند روز از این اتفاقات، آقای رنجبران، اعلام می کند که این انجمن قانونی نیست و وجود ندارد. جالب است که خود من چندین بار برای کم کردن فشارها از روی انجمن، با ایشان ملاقات کرده بودم. یا روز قبل از تشییع جنازه صانع، چند نفر از نیروهای اطلاعاتی در دانشگاه من را بازجویی کردند و در آن جا رسما از من با عنوان دبیر انجمن نام می بردند. حالا می گویند که انجمنی وجود نداشته.
نیروهای اطلاعات در دانشگاه از شما بازجویی کردند؟
بله. جالب است بدانید که در همین جلسه بازجویی، وقتی رییس حراست خواست حرفی بزند، یکی از این افراد به وی گفت: "خفه شو!".جریان این گونه بود که بعد از شنیدن خبر فوت صانع، ما با بچه ها صحبت کردیم و دوستان در دانشگاه جمع شدند. من مشغول صحبت برای بچه ها بودم که مرا برای بازجویی بردند. ابتدا مدام فحاشی می کردند و به اعضای خانواده ام توهین می کردند. تهدید هم که سکه رایجی است در میان سربازان گمنام امام زمان! بعد از آن گفتند کاری نکنید ضدانقلاب سواستفاده کند. من در آن جا اعلام کردم که انجمن مراسم خود را در این زمینه برگزار خواهد کرد و آن ها هم موافقت کردند و همان لحظه مجوز این برنامه صادر شد.
ولی این برنامه برگزار نشد؟
بله متاسفانه. روز قبل از تشییع جنازه جمعیت زیادی در دانشگاه جمع شده بودند. دانشجویان قصد داشتند که به سمت در اصلی دانشگاه بروند. در آن جا هم تعداد زیادی ماموران لباس شخصی حضور داشتند و بیم برخورد شدیدی می رفت. من با توجه به این مسایل، تلاش کردم جلوی دانشجویان را بگیرم. الان که به این قضایا نگاه می کنم، تصور می کنم شاید کار من اشتباه بوده، که اگر این طور است از همه دانشجویان عذرخواهی می کنم. به هر حال ما تصور می کردیم که روز بعد، مراسم خودمان را برگزار خواهیم کرد. اما همان شب، منصور ارضی در مسجد ارگ برنامه ای گذاشت و افراد را تهییج کرد. سپس چندین و چند اتوبوس نیروهای بسیجی را از مناطق مختلف به دانشگاه آورد. روز بعد، وقتی ما وارد دانشگاه شدیم، دیدیم که تمام دانشگاه پر شده از پلاکاردهایی با مضمون بسیجی بودن صانع و افرادی که دانشجو نیستند. نمی دانیم ما بازی خوردیم یا زور وزارت اطلاعات به چماقداران منصور ارضی نرسید.
و به این ترتیب بسیجیها، پیکر صانع را تشییع کردند؟
بله. جالب است که شب قبل از تشییع جنازه، یکی از اقوام صانع با من تماس گرفت. او به شدت نگران اخباری بود که درباره صانع منتشر می شد و صراحتا اعلام کرد که صانع، بسیجی نیست و خانواده وی قصد دارند این موضع را اعلام کنند و از من کمک خواست تا زمینه مصاحبه در این زمینه را فراهم کنم. اما متاسفانه، ناگهان تمامی موبایل ها قطع شد. یکی از اقوام صانع که بسیجی بود، به همراه همسر و خواهرش به منزل آن ها رفته بود و تلفن های منزل را نیز او جواب می داد. او بعد از اولین مصاحبه من نیز، با من تماس گرفت و شروع به فحاشی کرد.
روز تشییع جنازه هم که در دانشگاه واقعا جنایت ها اتفاق افتاد. دانشجویان را ابتدا در سالنی حبس کردند، در زمان خروج دانشجوها هم آنها را از تونل وحشت گذراندند. یعنی نیروهای بسیجی، تونلی انسانی تشکیل دادند و هر دانشجویی که بیرون می آمد، با باتوم او را مورد ضرب و شتم قرار می دادند. در تمام روز نیز با باتوم و شوکر به بچه ها حمله می کردند.
و همه اینها برای اثبات بسیجی بودن صانع بود...
بله. جالب است که صانع ژاله عضو انجمن اسلامی بود.کارت عضویت داشت، در انجمن پرونده داشت. با ما به دیدار آیت الله منتظری و سعید حجاریان آمده بود. در ستاد مهندس موسوی فعال بود. در سخنرانی مهندس موسوی در سالن حجاب حضور داشت، در سالروز دوم خرداد در استادیوم آزادی حضور داشت. چطور یک فرد بسیجی می تواند در دیدار با آیت الله منتظری، به عنوان بزرگ ترین منتقد نظام حضور داشته باشد؟
البته حسین شریعتمداری، برای این مساله توجیهی سرهم کرد
من تعجب می کنم از این همه وقاحت حسین شریعتمداری. وقتی او این حرف ها را زد، همه بچه ها دچار بهت شده بودند از این همه رذالت. بگذارید نکته ای را بگویم. معروف است که حسین شریعتمداری، تحلیل و تصمیم نیروهای امنیتی را می نویسد. ببینید، او اعلام کرده بود که دانشجویان قصد دارند در دانشگاه خودزنی کنند تا جنجال ایجاد شود. در روز موعود، نیروهای بسیجی وارد دانشگاه شدند و دانشجویان را به شدت مضروب کردند. بعد او می نویسد که دیدید حرف من درست بود؟ به نظر من با توجه به سخنان شریعتمداری، ظن قوی وجود دارد که صانع ژاله توسط حسین شریعتمداری و تیم وی، شناسایی وهدفمند ترور شده باشد. چون می دانید او در مکانی خلوت مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. آنها میخواستند دانشجویی را به قتل برسانند و گناه آن را به گردن جنبش سبز بیندازند. به نظر من با توجه به روحیات صانع که دوستان و ارتباطات زیادی نداشت، وی را مورد شناسایی قرار دادند. اما توجه نکرده بودند که وی عضو انجمن اسلامی است و همین نقشه آن ها را خراب کرد و باعث سخنان بعدی شریعتمداری شد. هیچ بعید نیست که غیر از صانع، دانشجویان دیگری را درهم لیست ترور خود قرار داده بودند. به نظر من رسوایی آنها در مساله صانع، باعث شد که نتوانند محمد مختاری را هم بسیجی جا بزنند. در واقع آن ها بعد از اینکه پروژه خودر ا شکست خورده دیدند، تصمیم گرفتند وجهه صانع را میان دانشجویان خراب کنند. آقای شریعتمداری، به MI6 می گوید MIX و ادعای فضل می کند.
جالب است من در دیداری که با یکی از مراجع تقلید داشتم، ایشان برایم تعریف می کرد که آقای خاتمی، در زمان ریاست جمهوری نزد آقای خامنه ای رفته و ضمن گله کردن از حسین شریعتمداری، کارهای او را باعث خراب شدن وجهه نظام دانسته و خواستار تعویض وی می شود. آقای خامنهای در جواب آقای خاتمی گفتند که نظام به "سگ پارس کن" هم نیاز دارد. من زمانی که سخنان شریعتمداری را می شنیدم، مدام این خاطره در ذهنم وجود داشت و لبخند می زدم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر