جستجوی این وبلاگ

صفحات

۱۳۹۰ شهریور ۲۳, چهارشنبه

تصور کن که تهران را بمباران کنند و مردم در خون بغلتند و کسی عین خیالش نباشد



تصور کن که تهران را بمباران کنند و مردم در خون بغلتند و کسی عین خیالش نباشد

تصور کن که رشت را بمباران کنند و خبرگزاری های جهان بعد از انتشار خبر آخرین متد های لاغر شدن در عرض در یک هفته ، به لیبی و سوریه بپردازند و اصلا انگار نه انگار که در آن گوشه ی دنیا هم مردمانی هستند که کشته می شوند.

تصور کن که خبر بمباران شیمیایی تبریز رسیده باشد و ملت عکسهای قذافی سر و ته شده را روی فیس بوکشان شئر می کنند.

تصور کن که کودکان اصفهانی با پای برهنه در کنار خانواده ی کفن شده خود بر سر بزنند و برای کسی مهم نباشد.

تصور کن که پدر شیرازی جنازه ی دخترش را در آغوش گرفته باشد و به تنهایی اشک بریزد و کسی از غمش خبر نداشته باشد.

تصور کن که در بندر عباس مادری کنار نعش پسرش هل بکشد و صورت خودش را بخراشد و در مقالات بخوانی که او را تجزیه طلب مینامند.

تصور کن ...

شاید آنوقت بدانی که دوستان کوردت چه می کشند .

اما تصورش سخت است ،

چون این مصیبت هرگز بر اصفهان و شیراز و بندرعباس و رشت و تبریز نمیرود.

چون به کشته شدن کورد ها عادت کرده ایم.

و عادت کرده ایم که سکوت کنیم .

سکوت" ما" " آنها" را می کشد.

و "آنها" برای دفاع از خود دست به اسلحه می برند .

و ما "آنها" را تجزیه طلب می خوانیم.

حتی اگر بلند هم نگوییم ، شاید ته دل دلگیر هم نباشیم که حکومت های منطقه دارند از " تجزیه " کوردستان جلوگیری می کنند.و " اغتشاش گران " و " تجزیه طلبان " را سر جای خود می نشانند.

سکوت می کنیم و به خود می گوییم : من کشورم را دوست دارم. و " آنها " نه.

ولی حقیقت این است که " آنها " را هرگز جزئی از " ما " ندانستیم ، مگر وقتی که حرف سر خاک باشد.و حتی خاک " آنها " را هم خاک " آنها " ندانستیم و خاک "ما " دانستیم.

و هرگز به حقوق " آنها " احترام نگذاشتیم .اصلا ندانستیم حقوق " آنها " یعنی چه و هرگز حتی ندانستیم چه حس می کنند ، چه می خواهند ، چه می گویند.

با دیواری که میان " ما " و " آنها " کشیدیم ، آنها را بیگانه دانستیم.

اکنون " آنها " را می کشند.

و " آنها " در سکوت " ما " می میرند .

نه در خیابانهای تهران که ویدئویش را روی یوتیوب بگذارند و تو هم هزار بار شئر کنی. در گوشه کنار کردستان. زیر بمباران دولت هایی که بد هستند و خبیث هستند و پلید هستند ، مگر وقتی که کوردکشی می کنند.

" ما " سکوت می کنیم.

چرا که خاک را بیشتر از انسانی که در آن خاک زندگی می کند دوست داریم.

از Facebook زیستن
http://www.facebook.com/media/set/?set=a.139509672776572.25810.139291002798439

۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

دخترک ندیده ام، بهاره،



روحت شاد دخترکم...
دخترک ندیده ام، بهاره،
دخترک خورشید
شهر مان سقز،  در هزاران بهار پس از تو ...
آتش نوروز را،
در آستانه ی جاده ای که تو را
برد و برنگرداند
می افروزد باز


۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه